لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴ تهران ۱۸:۳۰

دختربچه‌ای اوکراینی که به‌جای درمان سرطان قربانی حمله موشکی به اسرائیل شد


ناستیا بوریک و (سمت راست) آپارتمان محل اقامتش در بت‌یام در نزدیکی تل‌آویو
ناستیا بوریک و (سمت راست) آپارتمان محل اقامتش در بت‌یام در نزدیکی تل‌آویو

در جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران، به‌گفتۀ مقامات رسمی، ۱۳ کودک در ایران قربانی شدند. در اسرائیل نیز از ۲۸ قربانی جنگ بنا به آمار رسمی، هفت نفر از آنان اعضای یک خانوادۀ اوکراینی بودند که مدت‌ها بود برای درمان سرطان فرزندشان در اسرائیل به سر می‌بردند.

ناستیا بوریک و شش عضو دیگر خانواده‌اش در روز سوم این جنگ در حملۀ موشکی تهران به ساختمانی مسکونی در شهر بت‌یام در مرکز اسرائیل جان خود را از دست دادند.

حدود سه سال پیش، چند ماه پس از شروع تهاجم روسیه به اوکراین، مادر ناستیا متوجه شد وضعیت سلامت دخترش به‌شدت نگران‌کننده است. با همسرش تماس گرفت که از چند ماه پیش از آن به ارتش اوکراین پیوسته بود.

آرتم بوریک، پدر ناستیا، به رادیو اروپای آزاد گفت «همسرم تلفنی گفت دخترمان شروع کرده به کم‌غذا خوردن و خیلی لاغر شده. بعد به کی‌یف رفتند و آن‌جا تأیید شد که ناستیا سرطان خون (لوسمی) دارد.»

ناستیا به بیمارستانی در اودسا، محل اقامت خانواده‌اش، منتقل می‌شود، اما امکانات درمانی موردنیاز او در آن‌جا وجود ندارد. آرتم از ارتش مرخصی می‌گیرد تا کنار خانواده‌اش باشد و دربارۀ ادامۀ مسیر درمان تصمیم بگیرد.

نتیجۀ پرس‌وجوی پدر و مادر به گزینۀ درمان دخترشان در سطح پیشرفته در اسرائیل می‌رسد. تصمیم می‌گیرند ماریا دخترشان را به اسرائیل ببرد و آرتم بماند در جنگ اوکراین باقی بماند.

آن‌ها از یک مؤسسه خیریه اوکراینی به نام «شانسی برای زندگی» که برای بیماران سرطانی و خانواده‌هایشان حمایت مالی فراهم می‌کند، کمک می‌گیرند.

اولنا، مادر ماریا و مادربزرگ ناستیا، به اسرائیل می‌رود تا در طول درمان کمک‌حال آن‌ها باشد. بعدتر، دو پسرخالۀ ۱۰ ساله و ۱۴ سالۀ ناستیا به نام‌های کوستیا و ایلیا نیز به اسرائیل می‌روند؛ چیزی که باعث می‌شود ناستیا حال روحی پیدا کند.

اما نبرد با سرطان طولانی می‌شود و بیماری ناستیا چندین بار عود می‌کند. همزمان هزینه‌های درمان هم خانواده را تحت‌فشار قرار می‌گذارد. برای همین، ماریا شروع می‌کند به جمع‌آوری کمک‌های مالی آنلاین برای تأمین هزینه‌های پزشکی و ویدئوهایی از ناستیا در اینستاگرام منتشر می‌کند.

یکی از ویدئوها درست پس از آغاز جنگ ایران و اسرائیل در اواسط ژوئن ضبط شد. ماریا از ناستیا فیلم می‌گیرد و از صدای حملات هوایی در اطراف‌شان حرف می‌زنند.

ماریا در ویدئو می‌گوید: «شب پرتلاطمی داشتیم، پر از آژیر و انفجار. خیلی شلوغ بود. خوب نخوابیدیم. فقط انگار ناستیا خوب خوابید؛ نه نادیا؟»

آرتم بعدها گفت ناستیا هنگام صحبت با او ترسی از خود نشان نداده بود: «به من گفت موشک‌هایی را دیده که پرواز می‌کردند. گفت یکی از آن‌ها را دیده که سرنگون شد. هیچ‌وقت نگفت که ترسیده یا چیز دیگری.»

در روز ۲۵ خرداد، موشک‌های ایرانی به یک مجتمع مسکونی در شهر بت‌یام در جنوب تل‌آویو اصابت کرد؛ جایی که خانوادۀ ناستیا در آن اقامت داشتند.

النا کامنایا، داوطلبی که به این خانواده کمک می‌کرد، بلافاصله به محله آن‌ها می‌رود تا دنبال‌شان بگردد: «فقط در خیابان می‌دویدم و فامیل‌شان "بوریک" را فریاد می‌زدم. امیدوار بودم از دل جمعیت جواب بدهند و بیرون بیایند.»

آپارتمان محل زندگی این خانواده در اثر حمله موشکی به‌طور جزئی تخریب شد، ۱۰ نفر قربانی گرفت و ده‌ها غیرنظامی دیگر زخمی شدند. ناستیا، مادرش ماریا، مادربزرگ ناستیا و دو پسرخالۀ نوجوان ناستیا هم در میان کشته‌شدگان بودند.

روز بعد، وقتی عمۀ ناستیا با آرتم تماس می‌گیرد. پدر ناستیا می‌گوید: «به من گفت بنشینم، نشستم. بعد گفت موشکی به ساختمان در اسرائیل خورده و همه را کشته است.»

آرتم می‌گوید شوک و درد آن لحظه را نمی‌تواند توصیف کند: «این موضوعی بسیار شخصی و در درون من است. فقط سعی می‌کنم خودم را نگه دارم و از هم نپاشم.»

یکی از بنیان‌گذاران خیریه «شانسی برای زندگی» که برای انتقال ناستیا به اسرائیل به این خانواده کمک کرده بود، به رادیو اروپای آزاد می‌گوید: «این‌ها فقط می‌خواستند زنده بمانند؛ آدم‌هایی که از جنگ و بیماری فرار کرده بودند، و بعد گرفتار جنگی دیگر شدند.»

XS
SM
MD
LG